18 آبان 1400

 یازدهمی پیش نشست دومین کنفرانس بین‌المللی یکجانبه‌گرایی و حقوق بین‌الملل

یازدهمی پیش نشست دومین کنفرانس بین‌المللی یکجانبه‌گرایی و حقوق بین‌الملل

خلاصه اجرایی




  • آمریکا تلاش یکجانبه خود را برای دخالت در امور جهان پس از جنگ سرد آغاز کرده است و در سه دهه گذشته در موضوعات و بحران‌های مختلفی از کوبا تا کره و بالکان تا سوریه و عراق ورود کرده‌ تا نقش برتر را داشته باشد.

  • چهار دهه فشارهای آمریکا بر ایران سبب شده تا ایران بر خلاف میل خود، ناگزیر به‌سمت تقابل بیشتر با این بازیگر پیش برود و فشارهای آمریکا نه تنها در مسیر بهبود اوضاع قدم برنداشت بلکه امور را پیچیده و درهم‌تنیده نیز ساخت.

  • عقب‌نشینی روسیه به‌عنوان مخالف یکجانبه‌گرایی آمریکا از یک‌سو و حامی توافق هسته‌ای در مقابل سیاست‌های یکجانبه آمریکا این بازیگر را جسورتر ساخت.

  • فضای سیاسی در داخل آمریکا و خصوصاً کنگره (جمهوری‌خواهان) قادر به متوقف کردن هرگونه قانونی در راستای احیای برجام در کنگره هستند و چنانچه بایدن و دولت ایران به توافق هسته‌ای دست یابند، ازطرف آمریکا‌یی‌ها می‌تواند مهر عدم تائید دریافت کند.

  • دولت آمریکا موضوع گروگان‌گیری سفارت خود در تهران در سال 1979 را همچنان از خاطر نبرده است و زمینه را برای تداوم عداوت و دشمنی نسبت به سران و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است. بااین‌حال، منافع ملی آمریکا به سازش در خصوص موضوع هسته‌ای ایران در چهارچوب و پلتفرم‌های خود نیازمند است.

  • روی کار آمدن دولت سیزدهم، کلیه قواعد و چارچوب‌های بازگشت به مذاکرات مشخص‌شده که لغو کلیه تحریم‌ها و بازگشت به فرمت اولیه برجام بدون پیش‌شرطی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران ازجمله شرایط آن است.

  • رفتار هر یک از طرفین، سبب ایجاد تشویش در دیگری شده است. به‌طوری‌که بازگشت ایران از تعهدات خود و توسعه برنامه هسته‌ای، نگرانی دولتمردان آمریکا در راستای دستیابی ایران به غنی‌سازی و ایجاد کلاهک هسته‌ای را به‌دنبال داشته است که البته دلیل این امر به رفتار آمریکا در خروج از برجام بازمی‌گردد.

  • گرچه اختلافات اصلی در برجام میان ایران و آمریکا در نظر گرفته می‌شود اما در گفتمان رسمی نباید موضوع به سطح دوجانبه تقلیل یابد زیرا ایران با پنج عضو شورای امنیت و آلمان وارد گفتگو شده است و چنانچه دعوای دوطرفه را حتی به لحاظ ذهنی مورد تائید قرار دهیم، به نوعی یکجانبه‌گرایی آمریکا را تائید کرده‌ایم.

  • بازیگران برجام از جمله روسیه همواره بر پیگیری تدریجی امور و اقداماتی که نه خارج از خط قرمز کشورها بلکه در چهارچوب آن‌ها قرار دارد، اهتمام می‌ورزد تا از این طریق زمینه همگرایی آنها را ایجاد کند.



مشروح گزارش



مقدمه



در توافق مشترک هسته‌ای ایران با عنوان برجام دیده شد که آمریکا با خروج یکجانبه خود، اساس حقوق بین‌الملل را زیر پا گذاشت و با اعمال تحریم بر ایران، نقض آن را آشکار کرد. سایر بازیگران هم هرچند در این مسیر تلاش‌هایی را انجام دادند تا واشنگتن موفق به اجماع‌سازی علیه نگردد اما در عمل خصوصاً در حوزه تحریم نتوانستند اقدامات جدی انجام دهند و ناگزیر از همراهی چشمگیر اقتصادی با تهران عقب‌نشینی کردند.



این روند تا پایان دولت ترامپ و تحریم‌های یکجانبه با فشار حداکثری علیه ایران پابرجا بود تا اینکه انتخابات در این کشور، زمین بازی را به نفع دموکرات‌ها تغییر داد و بایدن با شعار بازگشت به توافقات بین‌المللی به قدرت رسید که احیای برجام هم ذیل همین توافقات تفسیر می‌شد. از‌سوی واشینگتن سیگنال‌هایی به‌منظور احیای برجام مخابره شد اما آنچه از این سیگنال‌ها برداشت می‌شد، احیای برجام در قالب و چهارچوبی جدید بود که با مناقع ملی ایران تعارض داشت. لذا این روند تا انتخابات ریاست جمهوری ایران و تغییر دولت به طول کشید. آنچه تحلیلگران از این روند استنباط می‌کنند این است که احتمالاً دولت بایدن به دنبال این بود تا زمان بیشتری برای مذاکره بخرد و این امر تا روی کار آمدن دولت جدید در ایران به تعویق افتاده است.



لذا با توجه به چنین روندی، لازم است سؤالات و فرضیه‌هایی را مورد بررسی و دقت قرار داد:



نخست این‌که اساساً رویکرد بایدن به موضوع برجام چیست؟ آیا احیای برجام ذیل شعار بازگشت به توافقات بین‌المللی در حد یک شعار است یا فراتر از آن، جامه عمل پوشانیده خواهد شد؟ اگر چنین به نظر می‌رسید، چرا دولت بایدن تاکنون گام مؤثری برای بازگشت به برجام برنداشته است؟ دیگر آن‌که تغییر دولت در ایران برای واشینگتن فرصت‌سازی بود یا فرصت‌سوزی؟ و اکنون با تغییر دولت در ایران، کدام بازیگر قدم نخست را خواهد برداشت؟



نهایتاً، اینکه روسیه در کدام قسمت از معادلات برجام حضور دارد؟ آیا خود را یک بازیگر برجامی می‌داند یا فراتر از آن، به‌عنوان همسایه و همکار ایران یا حتی در سطح بازیگر فعال منطقه‌ای، قائل به ایفای نقش مؤثرتری خواهد بود؟



با توجه به اهمیت موضوع، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران نشستی را در پانزده شهریور ماه 1400 به صورت مجازی برگزار کرد. در این نشست علاوه بر اساتید و نخبگان ارشد از کارشناسان و صاحب‌نظران آقایان الکساندر مریاسوف، ایوان تیموویف و محمود شوری به‌منظور ارائه نقطه‌نظرات و مقالات در خصوص «یکجانبه‌گرایی آمریکا و مسئله احیای برجام» دعوت به‌عمل آمد که اهم مطالب در گزارش ذکر شده است.



نقش روسیه در آسیب‌شناسی یکجانبه‌گرایی آمریکا



اساساً آمریکا تلاش یکجانبه خود را برای دخالت در امور جهان پس از جنگ سرد آغاز کرده است و در سه دهه گذشته در موضوعات و بحران‌های مختلفی از کوبا تا کره و بالکان تا سوریه و عراق ورود کرده‌ تا نقش برتر را داشته باشد که البته حضور آن در هیچ یک از مناطق فوق از منظر رفاه اقتصادی، دموکراسی و صلح بین‌المللی دستاورد قابل توجهی به همراه نداشته است. این بازیگر علاوه بر حضور خود با به‌کارگیری ابزراهایی چون تحریم بر ملت‌ها دشواری دوچندانی را فراهم آورده است که عراق و افغانستان مثال بارز و مشهودی در این زمینه به حساب می‌آید. کلیه موارد فوق نمونه‌ای از یکجانبه‌گرایی آمریکا محسوب می‌شود که حتی در صورت حضور و همراهی سایر کشورها، نقش رهبری بر عهده آمریکا بوده است.



موضوع هسته‌ای ایران از جمله مصادیق پیچیده در دوره کنونی است که تا حدودی بر اساس رفتار یکجانبه آمریکا تا امروز، نتیجه آن نیز قابل حدس است.چهاردهه فشارهای آمریکا بر ایران سبب شده تا ایران بر خلاف میل خود، ناگزیر به‌سمت تقابل بیشتر با این بازیگر پیش برود. در سال 2002 که پرونده هسته‌ای ایران به‌عنوان موضوعی بین‌المللی مطرح شد، ایران با تعدادی محدود سانتریفیوز توانایی غنی‌سازی تا 5‌/3 درصد را دارا بود اما در برجام ایران بودن (و نه افزایش) در همین میزان را پذیرفت. اما زیاده‌خواهی آمریکا سبب توقف این توافق بین‌المللی شد و ایران را به‌سمت افزایش توانمندی بین‌المللی خود سوق داد، به‌طوری‌که در مقطع فعلی هزاران سانتریوفیوژ نسل جدید و پیشرفته را به‌کار گرفته و غنی‌سازی را به حدود 60 درصد رسانیده است. درحالی‌که، نه تهران و نه سایر قدرت‌های بزرگ چون روسیه به‌دنبال تحقق این امر نبودند. لذا فشارهای آمریکا نه تنها در مسیر بهبود اوضاع قدم برنداشت بلکه امور را پیچیده و درهم تنیده نیز ساخت.



در این بین باید دید روسیه و چین به‌عنوان مخالفان یکجانبه‌گرایی آمریکا از یک‌سو و حامیان توافق هسته‌ای از‌سوی‌دیگر، چه وظیفه‌ای را بر عهده دارند؟ آیا بیان اظهارات رسمی این دو کشور کافی به نظر می‌رسد؟ از منظر آسیب‌شناسانه می‌توان نقش روسیه را در روابط ایران و آمریکا مورد تدقیق قرار داد. در سال 1992، به موازات نخستین توافق هسته‌ای در خصوص بازسازی نیروگاه بوشهر میان ایران و روسیه، همکاری دیگری میان دو کشور در خصوص غنی‌سازی منعقد شد. چنانچه همکاری جانبی که توافق آن تحت فشار آمریکا و سایر گروه‌های فشار در داخل روسیه ملغی شد، در خصوص همکاری تکنولوژیک ایران و روسیه در موضوع غنی‌سازی صورت می‌پذیرفت احتمالاً ایران برای تامین نیازهای خود در این زمینه به سایر راهکارها متوسل نمی‌شد. در سال 1995، همکاری ایران و روسیه فقط در موضوع رآکتور هسته‌ای بوشهر به توافقاتی انجامید. پس از این توافق باید به قرارداد گلچرنوموردین اشاره داشت که دخالت‌های آمریکا، مانع از همکاری ایران و روسیه گردید و مسکو تحت فشار آمریکا ناگزیر به عقب‌نشینی شد. در سال 2003 روند حضور و نقش روسیه در پرونده هسته‌ای یران چون سایر مقاطع پیشین بود بدین ترتیب که نخست با ایران همراهی و همکاری داشت و پس از آن فشارهای طرف غربی را پذیرفت که در نتیجه آن پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت ارجاع داده شد و در جریان تصویب قطعنامه علیه ایران هم، روسیه رأی مثبت داد. اگرچه سیاست‌ها و اقدامات راهبردی ایران به‌صورت قاطع صحیح نبوده است اما عقب‌نشینی روسیه در مقابل سیاست‌های یکجانبه آمریکا این بازیگر را جسورتر ساخت.



پس از طی این مقاطع، روسیه در چهارچوب 1+5 تلاش کرد تا ایران با این گروه به توافق دست یابد اما با خروج یکجانبه ترامپ از برجام، مجدداً روسیه به‌صورت کافی و موثر از خود واکنشی بروز نداد که خروج شرکت‌های روسی (و البته چینی) در قبال فشارهای آمریکا از ایران تائیدی بر این مدعاست. درحالی‌که، در مقطع فعلی به زعم عمده کارشناسان، برجام در وضعیت بن‌بست قرار دارد و باید به دنبال راه‌حل مؤثری بود. ایران از منظر اقتصادی در وضعیت سختی قرار دارد و بیش از 200 میلیارد دلار از سال 2018 تاکنون متحمل خسارت شده است که آستانه مقاومت این بازیگر را سخت‌تر کرده است. رژیم صهیونیستی نیز با توجه به تهدید امنیتی خود به‌دنبال اقداماتی است که می تواند امنیت منطقه را با مخاطره مواجه سازد. ایران و آمریکا در شرایطی نیستند که بتوانند بن‌بست‌شکنی کنند. بنابرابن شرایط برای کشورهایی چون روسیه و چین به عنوان اعضای شورای امنیت و دارای مسئولیت بین‌المللی ضرورت بیشتری دارد.  



 تشویق طرفین برای بازگشت به مذاکره در مقطع فعلی جوابگو نیست. به نظر می‌رسد روسیه و چین در یک چهارچوب بین‌المللی با همکاری سایر کشورها بتوانند به آمریکا فشاربیشتری وارد کنند تا بدون پیش‌شرط و قبول تعهدات خود به برجام بازگردد یا تلاش کنند تضمین‌های بین‌المللی ایجاد شود که در آینده چنانچه شاهد خروج مجدد آمریکا از برجام بودیم، سایر کشورها الزامی برای پیروی از آن نداشته باشند زیرا ایران به دنبال تضمین گرفتن از واشینگتن است و در مقابل واشنگتن قادر به ارائه هیچ‎‌گونه تضمینی نیست و به‌نظر می‌رسد یک تضمین بین‌المللی می‌تواند راه‌حلی میانه برای شکستن بن‌بست فعلی باشد.



بازگشت آمریکا به مذاکرات در تنگنای سیاست داخلی واشنگتن



بازگشت ایران به برجام در هاله‌ای از ابهام قرار دارد زیرا از ماه آوریل 2021 اعضای برجام به‌طور غیرمستقیم در مذاکرات شرکت کردند اما هیچ نتیجه‌ای تاکنون حاصل نشده است و تنها دلیل این امر را باید در عدم یکسان بودن مواضع تهران و واشینگتن جستجو کرد. تهران مصمم است کلیه تحریم‌های اعمالی ازسوی واشنگتن برداشته شود و پس از آن برای گام‌های آتی برنامه‌ریزی کند. در آن روی سکه، واشینگتن خواستار توقف فعالیت غنی‌سازی ایران است که با چنین روندی، دستیابی به توافق دور از انتظار خواهد بود.



عدم اطمینان به آمریکا از سوی ایران قابل فهم است زیرا آمریکا با وجود تصویب برجام در بالاترین نهاد اعتباری سازمان ملل متحد یعنی شورای امنیت و لغو تحریم‌ها در نهاد فوق، به صورت یکجانبه از آن خارج شد. مضافاً اینکه آمریکا سایر کشورها را در اعمال تحریم‌ها بر ایران هم‌راستا ساخت. مثلاً شرکت‌های اروپایی در صورت عدم پایان بخشیدن به همکاری و فعالیت‌های اقتصادی خود در ایران، مجبور به پرداخت جریمه‌های بسیار سنگین به وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌شدند. شرکت‌های چینی در این زمینه مثال بسیار واضحی هستند. وزارت خزانه‌داری آمریکا در سال 2019 تحریم‌های سنگینی را علیه برخی شرکت‌های چینی اعمال کرد. تجار و شرکت‌های روسی هم از این قاعده مستثنی نیستند و لذا جهت همکاری و تجارت با ایران ملاحظات و محدودیت‌هایی را خواهند داشت.



رویه موجود نشان از عدم اطمینان دوسویه دارد که سوی دیگر آن بی‌اعتمادی آمریکا به ایران است و احتمالاً چنین رفتاری از سوی واشینگتن ریشه در عدم اطمینان به رفتار تهران دارد که البته این مهم نیز به عدم توانایی آمریکا در تفکیک مسئله هسته‌ای ایران از سایر موارد چون حقوق بشر، اتباع آمریکایی، پروژه‌های موشکی و مواردی از این دست بازمی‌گردد. هرچند این مسئله در دوره باراک اوباما اتفاق افتاد اما پس از آن دچار ابهام و مشکل شد و مجدداً در مقطع فعلی با روی کار آمدن بایدن، تلاش بر این است تا تفکیک مسئله هسته‌ای از سایر موضوعات، درون گروه‌های آمریکایی تحقق یابد. اما باید در نظر داشت که تحقق چنین امری چندان ساده نیست زیرا جمهوری‌خواهان در آمریکا مسئله هسته‌ای را با کلیه موضوعات مربوط به ایران در یک بسته واحد، دسته‌بندی می‌کنند و میان آنها تفاوتی قائل نیستند. دوران ترامپ شاهد ملموسی از آنچه گفته شد است و سند موسوم به پمپئو با داشتن سیزده بند، تائیدی بر این مدعاست. در این سند از ایران درخواست شده است تا نسبت به آن‌چه از منظر آمریکایی‌ها موانع احیای برجام نامیده می‌شود، عقب‌نشینی کند.{و البته ایران از آن‌ها عقب نخواهد نشست}چنین وضعیتی نه‌تنها منجر به بازگرداندن تمامی تحریم‌ها تا سال 2015 شد بلکه تحریم‌ و محدودیت‌های جدیدی را در حوزه منابع طبیعی، مس، آلومینیوم و معادن ایران، صنایع فراوری و منسوجات، شرکت‌هایی که از فروش و صادرات نفت سودی را نصیب ایران می‌کردند نیز اعمال گردید.  



آنچه امروز در موضوع برجام شاهد هستیم این است که بایدن تلاش دارد مسئله هسته‌ای ایران را در ظرف جداگانه‌ای قرار دهد و از چنین لنزی به احیای برجام مبادرت ورزد. لازم به ذکر است که همکاری لازم ازسوی ایران نخواهد شد. زیرا تهران در واکنش به خروج یکجانبه آمریکا از برجام اقدام به غنی‌سازی اورانیوم کرده و در مقطع فعلی از افزایش توان ظرفیت و توسعه آنها برخوردار شده است. لذا تهران در این مقطع در موقعیت قدرت قرار داشته و مذاکرات را از چنین جایگاهی ادامه می‌دهد.



بر اساس آنچه گفته شد، این سؤال در مقابل بازیگران برجامی از جمله روسیه قرار داده خواهد شد که بایدن چه سناریویی را در خصوص تحریم‌ها و پرونده هسته‌ای ایران پیش خواهد برد؟ از منظر تئوریک می‌توان گفت که بایدن در چارچوب قانون اساسی آمریکا قادر به حذف کلیه تحریم‌های اعمالی ترامپ علیه ایران است اما به منظور تحقق چنین امری لازم است قوانین کنگره را نیز مدنظر قرار دهد. قوانین کنگره از رئیس‌جمهور درخواست می‌کند تا هر 90 روز، گزارش تصدیق انجام تعهدات ایران (راستی‌آزمایی ایران) را به کنگره ارائه دهد. لذا بایدن با بی‌اعتمادی به تهران قادر به حذف تمامی تحریم‌ها نخواهد بود. اما این امر بدان معنا نیست که دولت آمریکا در قبال ایران هیچ چاره‌ و اقدامی نخواهند داشت بلکه آنها می‌توانند چهار فرمان تشدید تحریم‌ها علیه ایران که ازسوی ترامپ صادر شده بود را تغییر داده و یا به‌طورکلی حذف کنند. چنین اقداماتی می‌تواند به صورت موازی ازسوی ایران و مسکو به صورت موازی پیگیری و اجرا شوند. حذف لیست هشت‌گانه شرکت‌های نفتی ایرانی از لیست تحریم‌ها، خروج تمام کشورهای مشمول تحریم از لیست توسط آمریکا ازجمله اقداماتی است که دولت بایدن به‌راحتی می‌تواند در مقابل تهران با هدف اعتمادسازی انجام دهد زیرا اقدامات فوق، علاوه برآن‌که نیارمند ارائه گزارش در مقابل کنگره نیستند بلکه در این چهارچوب لغو تحریم‌ها نیز ممکن خواهد بود.   



فضای سیاسی در داخل آمریکا و خصوصاً کنگره از دیگر موضوعاتی است که در مقابل احیای برجام قرار دارد زیرا این فضا یکسان و به‌عبارتی یک‌دست نیست. اپوزوسیون جمهوری‌خواهان علیه وضعیت هسته‌ای ایران از قدرت برخوردار شدند اما در مقابل دموکرات‌ها گرچه اداره سنا و حکمرانی (دولت) را در دست دارند اما از آرای کافی به‌منظور وضع قانون جدید با هدف لغو تحریم‌ها برخوردار نیستند. به‌عبارتی، باید گفت جمهوری‌خواهان قادر به متوقف کردن قانون فوق در کنگره هستند و چنانچه بایدن و دولت ایران به توافق هسته‌ای دست یابند، از طرف آمریکا‌یی‌ها می‌تواند مهر عدم تائید دریافت کند.



منطقی است که ازسوی تهران این سؤال پیش آید که ضمانت چنین قرارداد و اعتمادی چیست و اساساً چگونه باید به آمریکا اعتماد داشت؟ به نظر می‌رسد پاسخ منطقی برای سؤال مذکور این باشد که دیپلماسی ایران با توجه به انزوای واشینگتن که در بستر توان تهران و با بهره‌گیری از همکاری‌های بین‌المللی ایجاد شده است، قادر به اتخاذ راهکاری جهت خروج از وضعیت فعلی با هدف ممانعت از آسیب اقتصادی هرچه بیشتر خواهد بود و گفتنی است که رویه ایران در دوران تحریم‌های سخت، الگوی مناسبی برای سایر کشورهای تحت تحریم چون روسیه خواهد بود.



احیای برجام در برداشت‌های ذهنی؛ تلقی از گذشته و آینده



دولت آمریکا موضوع گروگان‌گیری سفارت خود در تهران در سال 1979 را همچنان از خاطر نبرده است و زمینه را برای تداوم عداوت و دشمنی نسبت به سران و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است. با‌این‌حال،منافع ملی آمریکا به سازش در خصوص موضوع هسته‌ای ایران در چهارچوب و پلتفرم‌های خود نیازمند است(در صورت نیاز قادر به لغو آن باشد خواه برجام باشد خواه سایر تعهدات آمریکا در قبال ایران). اگرچه ابقا ایران در برجام این شانس را به کشورهای سه‌گانه اروپایی داد تا خسارت‌های وارده را جبران کنند اما کشورهای فوق فرصت‌سوزی کردند و لذا ایران هم به‌صورت تدریجی نسبت به تعهدات خود عقب‌نشینی کرد، اگرچه برنامه هسته‌ای خود را توسعه می‌دهد و حتی غنی‌سازی را از سر گرفته باشد اما چنین اقداماتی با هدف کاهش فشار تحریم‌ها صورت می‌گیرد.



دولت جدید در آمریکا اگرچه آمادگی خود را برای از سرگیری مذاکرات اعلام کرد اما دست از تلاش خود در راستای اعمال تحریم‌های جدید بر ایران برنداشت. دیپلمات‌های دولت دوازدهم با روی کار آمدن دولت جدید در کاخ سفید نیز به‌منظور احیای برجام گام‌های موثری برداشتند و احتمالاٌ به برخی توافقات نیز دست یافتند اما مذاکرات ازسوی کمیسیون امنیت مجلس تا روی کار آمدن دولت جدید معلق ماند. با روی کار آمدن دولت سیزدهم کلیه قواعد و چهارچوب‌های بازگشت به مذاکرات مشخص شده که لغو کلیه تحریم‌ها و بازگشت به فرمت اولیه برجام بدون پیش‌شرطی در خصوص برنامه هسته‌ای ایران از جمله شرایط آن است. باید گفت رفتار هر یک از طرفین، سبب ایجاد تشویش در دیگری شده است، همانطور که گفته شد بازگشت ایران از تعهدات خود و توسعه برنامه هسته‌ای، نگرانی دولتمردان آمریکا در راستای دستیابی ایران به غنی‌سازی و ایجاد کلاهک هسته‌ای را به دنبال داشته است که البته دلیل این امر به رفتار آمریکا در خروج از برجام بازمی‌گردد.



خروج ایالات متحده از برجام نه‌تنها پیامدهایی را برای ایران و آمریکا به دنبال داشت بلکه سایر بازیگران برجام را درخصوص این امر دغدغه‌مند ساخت. روسیه از بازیگران مهم در روند تدوین و به ثمر رسانیدن توافق برجام بوده و پس از خروج آمریکا نیز تمام تلاش خود را در ابقا و احیای این توافق انجام داده است زیرا مسکو نقض کامل برجام را ایجاد تنش و آشفتگی منطقه‌ای می‌دانند که دولتمردان روس خواهان آن نیستند. آمریکا احیای برجام ازطریق دیپلماسی را در مواضع اعلانی خود بیان می‌کند اما سایر گزینه‌ها ازجمله گزینه نظامی را بر روی میز قرار می‌دهد. درحالی که ممکن است چنین رویه‌ای برهم خوردن نظم منطقه را به دنبال داشته باشد. روسیه همواره بر پیگیری تدریجی امور و اقداماتی که نه خارج از خط قرمز کشورها بلکه در چهارچوب آنها قرار دارد، اهتمام می‌ورزد تا از این طریق زمینه همگرایی آ‌نها را ایجاد کند. اقداماتی چون لغو تحریم‌های بانکی، نفتی، ارائه کمک‌های بشردوستانه خصوصاً در شرایط پاندمی با هدف برداشتن گام‌های نخست در مسیر مذاکره می‌تواند موثر باشد.



جمع‌بندی و پیشنهادات



بر اساس آنچه مورد تبیین و تشریح قرار گرفت، می‌توان استنباط کرد که خروج یکجانبه آمریکا از برجام هرچند در چهارچوب قواعد حقوق بین‌الملل مورد نقد قرار می‌گیرد اما در عمل رفتار بازیگران بین‌المللی خصوصاً در چهارچوب برجام (با تأکید بر روسیه و چین) را نیز تحت تاثیر قرار داد و عملاً مانعی در مسیر همکاری آنها با ایران ایجاد کرد. اگرچه امضاکنندگان برجام از سه لایه متفاوت بازیگران اعم از آمریکا، اروپا، چین و روسیه تشکیل شدند که هر یک از ویژگی‌های بازیگری و پتانسیل‌های منحصربه‌فرد برخوردار هستند اما برتری اقتصادی واشنگتن سبب شده تا او محور اصلی کلیه بازیگران حاضر در توافق باشد و لذا چنین رویه‌ای، همکاری را برای ایران با سایر بازیگران سخت و زمینه بازگشت تهران به غنی‌سازی را ایجاد کرده است. به‌عبارتی، رویه فعلی برجام را باید مثالی از روابط ایران و آمریکا تلقی کرد که سایر بازیگران قدرت تأثیرگذاری چندانی بر آن ندارند. کشورهای اروپایی به دلایل مختلفی ازجمله تنگناهای اقتصادی که آمریکا در مسیر آنها ایجاد می‌کند حاضر به حمایت از برجام و مقابله با آمریکا نخواهند بود و از آن‌جایی‌که توان مقابله با آمریکا و اهرم فشار بر او را ندارند، ایران را مورد انتقاد قرار داده و در خصوص کاهش تعهدات، این بازیگر را تحت فشار قرار می‌دهند. سایر بازیگران چون روسیه نیز در مذاکرات خود با کشورهای اروپایی دائماً ابقا در برجام را مورد تأکید قرار می‌دهند اما به نظر می‌رسد مواضع اعلانی به تنهایی کافی و تأثیرگذار نیست بلکه باید راهکارهای عملی نظیر ایجاد بنگاه‌ها و نهادهای مالی با هدف کاهش تأثیر آمریکا از معاملات مالی را در دستورر کار قرار داد.



به‌طورکلی ایجاد آلترناتیوهای اقتصادی برای انجام معاملات اقتصادی که چون گذشته محدودکننده فعالیت‌های تجاری و مالی نباشد و فعالیت‌های اقتصادی ایران نیز قادر به دور زدن وزارت خزانه‌داری آمریکا باشد، لازم و ضروری به نظر می‌رسد. بازیگران برجامی ازجمله اروپا، روسیه و چین باید ایجاد چنین آلترناتیوی را در دستورکار خود قرار دهند تا بتوانند از این طریق، راه‌گریزی تحریم‌ها را باز نگاه داشته داشته و از اثر تحریم علاوه بر ایران، از خود نیز بکاهند. تشویق ایران به اتخاذ اقدامات خوددارانه نسبت به آمریکا از دیگر مواردی است که در این راستا توصیه می‌گردد، زیرا اتخاذ هرگونه موضعی سخت منجر به پیچیدگی وضعیت خواهد شد و به‌تبع، اقدامات سخت‌تری با هدف تقابل از سوی آمریکا بروز داده می‌شود. در حالی‌که ایران و آمریکا در مقطع فعلی لازم است به فکر راه حل و خروج از وضعیت موجود بدون خدشه‌دار شدن منافع ملی خود باشند. البته ایران به حق به دنبال گرفتن تضمین ازسوی آمریکا است و واشینگتن به‌عنوان یک قدرت بزرگ جهانی بعید است چنین تضمینی را بدهد، لذا راه‌حل‌های میانه چون تعیین مجازات‌هایی ازسوی سایر اعضای شورای امنیت برای آمریکا در صورت خروج یکجانبه از برجام و یا عدم پایبندی به تعهدات و همچنین بهبود شرایط اقتصادی ایران و عدم پذیرش تحریم‌های ثانویه و... می‌تواند راه برون‌رفت محسوب شود.



در پایان، ذکر این نکته ضروری است که گرچه اختلافات اصلی در برجام میان ایران و آمریکا در نظر گرفته می‌شود اما در گفتمان رسمی نباید موضوع به سطح دوجانبه تقلیل یابد. ایران با پنج عضو شورای امنیت و آلمان وارد گفتگو شده است و چنانچه دعوای دوطرفه را حتی به لحاظ ذهنی مورد تائید قرار دهیم، به نوعی یکجانبه‌گرایی آمریکا را تائید کرده‌ایم. لذا باید این مسئله دائم مورد تأکید قرار بگیرد که وضعیت فعلی، تنها تنش ایران و آمریکا نیست بلکه موضوعی بین‌المللی میان ایران و اعضای شورای امنیت است.